نگارگری هنری خارج از مقوله مکان و زمان

نگارگری هنری خارج از مقوله زمان و مکان

هنر نگارگری ایرانی یا مینیاتور؟

نقاشی ایرانی در دوران ساسانی

نگارگری در ایران باستان

پیدایش هنر تصویری عصر هخامنشیان

نقاشی ایرانی

نگارگری هنری خارج از مقوله زمان و مکان

نگارگری یکی از زیباترین جلوه های طراحی است که با ترکیب شمایل انسانی، طرح های طبیعت و رنگ بندی بعد دار اثری بی بدیل به وجود می آورد.می گویند «زئوس» و «پاراسیو» از معروف ترین نقاشان یونان باستان بودند و با یکدیگر رقابت داشتند. روزی آنها در یک مسابقه نقاشی در حضور مردم شرکت کردند تا بهترین نقاشی یونانی انتخاب شود. «زئوس» روی تابلوی خود یک خوشه انگور کشید و در این کار چنان مهارتی از خودشان داد که پرندگان به تصور آنکه خوشه انگور واقعی است، به سوی آن هجوم آوردند. «پاراسیو» نیز برای نشان دادن نقاشی-اش از رقیب خود دعوت کرد تا پرده نقاشی را کنار بزند...

اما وقتی«زئوس» برای کنار زدن پرده نقاشی جلو رفت متوجه شد که پرده ای وجود ندارد. بلکه «پاراسیو» خود پرده را نقاشی کرده است و در نتیجه همگان برتری «پاراسیو» را به رسمیت شناختند. سخن از هنر نقاشی است، هنری که روح خود را از طبیعت وام گرفته و بیانگر عشق و پاکی و زیبایی است. در میان هنرها، نقاشی می تواند نزدیکترین پیوند را میان جهان معقول و عالم محسوس برقرار سازد. اما در بین شیوه های گوناگون نقاشی، هنر نگارگری ایرانی با استفاده صحیح از رنگ، فرم و فضا شاید یکی از شیوه های موفق به شمار آید. هنر نقاشی ایرانی سابقه ای بس کهن و دیرینه دارد. بیش از دوازده هزار سال قدمت، آن چنان پشتوانه ای برای فرهنگ و هنر این مرز و بوم ساخته است که آن را در میان هنر و تمدن سایر ملل و اقوام شاخص و متمایز می سازد.

نگارگری چنان که در فرهنگ معین آمده، تصویر کوچکی است که در آن ریزه کاری به کار رفته باشد و در واقع نوعی نقاشی خاص مشرق زمین است که در آن قواعد علم فناقله و کالبدشناسی رعایت نمی شود و رنگ، جنبه تزئینی دارد. در واقع هنرمند ایرانی هیچگاه قصد رسیدن به واقع گرایی نداشته است. بلکه او با توسل به خط، سطح و رنگ، جهان را با نظر خود به صورت ماورالطبیعه می آراید. آنها خود را در بند اصول و قواعد طبیعی گرفتار نمی ساختند و آن چه در دل داشتند به یاری قلم بر صفحه نقش می بستند. دنیای هنر برای هنرمندان این مرز و بوم، گستره ای است برای رسیدن به کمال و معرفت و کشف و شهودی عاشقانه. موسیقی رنگ و رقص خطوط می توانند تا بی نهایت تغییر یافته و جنب و جوش موضوع را با متانتی ستودنی پاس بدارند. هر کدام از این رنگ و خطوط، رمز و رموزی را در دل خود دارد که ریشه در فطرت پاک آدمی دارد که هنرمندان جویای کمال را به منبع اصلی الهامات و زیبایی وصل می کند. هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال با که گویم که در این پرده چه ها می بینم نگارگری ایرانی از اندیشه فلسفی، عرفانی که با روح ایرانی سازگار است نشات گرفته و هنرمند، هنرورزی-های خود را غالبا در خدمت اعتقادات مذهبی خویش قرار می داده است. در کتابی تحت عنوان رموز نهفته در هنر نگارگری، از این رمز و رموز به زیبایی سخن به میان آمده که به اختصار توضیح می دهم. در این مبحث، خطوط را همچون نفس آدمی که دائم در ضعف و گاهی در قدرت به سر می برد می داند که با ضعف و قدرت ترسیم می شوند و در ارتباط با یکدیگر حکایت گر نقش هایی شگرف و طرح های عاشقانه می شوند، گل نیلوفر (یا شاه عباسی) به عنوان نمادی از انسان کامل و به روشنایی رسیده مد نظر هنرمندان است. تیر و کمان، نمادی از دقت نظر و باریک بینی انسان است. صحنه هایی از شکار و گیرودار که در اکثر یادگاری های کهن ایران، بر روی سنگ ها و کتیبه ها جاودانه مانده اند.در هنر ایرانی خرس نماد جهل و کفر است و روباه نماد مکر و حیله ، اژدها نماد امیال و خواسته های اهریمنی آدمیزاد و مار نماد افسون و جادوگری سیاه و نقطه مقابل و متضاد این حیوانات غالبا پرندگان هستتند؛ پرندگانی که ماوا در آسمان قدسی دارند و تا بیکران سیر می کند. سیمرغی که نماد کمال است و همانی که یادآور بخت و اقبال و بازی است، نشان از آزادگی و در عین بندگی دارد و بالاخره هدهد خوش خبر که پیام آور تمام پرندگان و مرغان تسبیح خوان و ارواح ملکوتی است. سرهم نشینی و دلدادگی پیرمرد و زن جوان را استاد فرشچیان در این کتاب به زیبایی بیان می دارد و عنوان می کند: "پیر مرد در هنر ایرانی نشان از صفت کمال خداوند باری تعالی است که با ظاهر پیری شوریده حال، پخته به نمایش گذارده می شود و زن جوان و زیبارو نیز مظهر جمال خداوندی است که تمامی زیبایی های جهان را دربر می گیرد . هنگامی که کمال و جمال در کنار هم قرار می گیرند، یک از زیباترین حالت ها در کنار هم قرار می گیرند؛ یکی از زیباترین حالت ها در هنر نگارگری خلق می گردد و رمز و رموزی از این دست که مشتاقان را به تعمق و تحسین و اغلب به حیرت وا می دارد.نگارگری هنری خارج از مقوله زمان و مکان است. مکانی ناشناخته و غریب که به همه چیز شبیه نیست. هنر نگارگری همواره تلاش داشته حال و هوای عارفانه ای را در قالب آثار خویش نمایان سازد و با نقش و رنگ، شاعر دنیایی باشد که تنها اهل دل و عشاق در آن جای دارند. مقالات هفت گانه تصوف را که عطار به صورت طلب، عشق، معرفت، استغنا،توحید،حیرت و فقر و غنا بیان می دارد را در نقاشی نگار گری به فور می یابیم. نگارگری ایرانی از زمانی آغاز شد که انسان پای بر فلات ایران نهاد و در گوشه و کنار این سرزمین تمدنی درخشان را بنا نهاد. در پاسارگاد و تخت جمشید، نقاشی های دیواری وجود داشت که اغلب در بالا و پائین درهای ورودی قرار گرفته است. در دوره ی اشکانیان، آثار نقاشی دیواری متعددی شناخته شده که قسمت مهمی از این آثار در خارج از مرزهای کنونی کشور قرار دارد. در زمان ساسانیان به خصوص شاهپور دوم نگارگری از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.نقاشی ساسانیان سالیان دراز در داخل ایران و در ممالک دیگر پایدار ماند و بعدها بر هنر اسلامی تاثیر فراوان گذاشت. دربررسی هنر نگارگری در دوران ساسانی به نام «مانی» برمی خوریم که نقاشی ایرانی با نام وی عجین می گردد. وظیفه هنرمند نقاش در دوران مانویان، توجه به عالم بالا، عشق و ستایش به سوی فرزندان نور و ایجاد نفرت نسبت به زاده های تاریکی بود. با ورود اسلام به این کشور پهناور و هنرخیز، تغییراتی به وجود آمد و نگارگری ایرانی که تنها به خلق نگاره های بدون حجم، نور، سایه روشن و به شیوه ی تجریدی می پرداخت، اکنون به خلق آثاری که بهشت را تداعی می کرد، روی آورده بود. پس از بروز اتفاقات تاریخی، نگارگری ایرانی به دوران سلجوقی رسید. دوره ای که در آن شاهد خلق آثاری ارزشمند که ویژگی عمده آن استفاده از رنگ های تخت همراه با قلم گیری های ظریف و انسان هایی با موهای مشکی بلند، معمولا بافته شده با قیافه های ایرانی است، می باشیم و به همین ترتیب در هر دوره از این تاریخ شاهد تغییرات و شکل های متنوع تری از این هنر هستیم، تا به امروز. استاد فرشچیان، نگارگر برجسته ایرانی، آداب و رسوم ، فرهنگ، اعتقادات، باورها و اصالت ایرانی خود را همپای تکنیک های جدید نقاشی ، رنگ بندی، پرسپکتیو و... را به بهترین وجه به جهانیان می شناساند و این اتفاق بسیار خوبی است. اگر آثار نقاشی در دوره های زندیه و قاجاریه را هم بررسی کنیم، تاثیر هنر نقاشی غربی به علت مراودات بازرگانان و ارتباط نقاشان با دنیای غرب، بر نقاشی ایرانی به وفور به چشم می خورد.نقوش غربی، اسلوب و شیوه های اروپایی و تکنیک های آنان، به خصوص کاربرد تکنولوژی نقاشی غربی ، نقاشی ایرانی را دچار تحول و دگرگونی کرد. استفاده از ورنی جهت براق کردن و جلوگیری از هرگونه پاک شدگی و آسیب پذیری، وجود وسایل پیشرفته و به خصوص بوم نقاشی، نقاشی در دوره قاجاریه را به پیشرفت چشم گیری رسانید. استاد کمال الملک به کلی از نقاشی سنتی ایرانی دوری گرفته و به طبیعت پرداخته بود. شیوه نقاشی او ناتورالیستی بود و بیشتر از دیگران در این زمینه تلاش می کرد. بالاخره در دوره معاصر و نقاشی بعد از کمال الملک نقاشی روند پیروی از الگوهای غربی را آغاز کرد و به شش رشته و جریان موازی تبدیل شد: شیوه نگارگری جدید، شیوه نقاشی قهوه خانه، شیوه نقاشی های جدید و نوگرا، شیوه مکتب سقاخانه و شیوه نقاشی خط. در واقع هنرمندان نقاش دوست داشتند از موج عظیم هنر جدید و سبک های متداول در غرب اقتباس نمایند.

هنر نگارگری ایرانی یا مینیاتور؟

مینیاتور در اصل به نقاشی ها و پرداخت کاری های بسیار ظریفی اطلاق می شود که پیرامون به تصویر کشیدن صحنه هایی از کتب مقدس مسیحیان توسط هنرمندان انجام می شده است. در واقع مینیاتور نزد اروپائیان با هنر کتاب آرایی مترادف است که به اکثریت مردمی که سواد خواندن و نوشتن نداشتند فرصت می داد که از مضامین در غالب مفاهیم بهره مند شوند. اما آنچه را که امروز مینیاتور می خوانیم، نقاشی های ظریفی است که بر روی صفحه های طلاکاری و نقره کاری ، عاج، چرم و کتب خطی و کلا تمام وسایل زینتی که در دست جا می شوند، نقش زده می شود. ولی نگارگری ایرانی منحصرا در کتاب یا اندازه کوچک خلاصه نمی شود و مفهوم عام تری دارد و سبک های گوناگون نقاشی ایرانی را شامل می شود، چه آنهایی که در کتاب و نسخ قدیمی صورت گرفته و یا بر دیوارها و بوم ها ی دیگر انجام یافته است. در دوران صفوی با ورود دولتمردان اروپایی و مراودات با هنرمندان، آنها که نقاشی های ایرانی را همسان با مینیاتور های خود می دیدند، آرام آرام واژه مینیاتور را وارد فرهنگ ایران کردند تا جایی که امروز با کمال تاسف هنر ملی خویش را مینیاتور می خوانیم.

از ویژگی های نقاشی ایرانی می توانیم به عدم استفاده از سایه روشن، تابش طبیعی نور از یک زاویه خاص، عدم استفاده از پرسپکتیو و نمایش عمق، به کار بردن رنگ های درخشان و تخت و نمایش اشیا از بهترین زاویه را عنوان کرد. وقتی از عنصر خیال بهره می گیری و در واقع بیان زیباتری را برای تفکر و نوع نگرش خود به دنیای پیرامون انتخاب می کنی، این اتفاق خیلی آرامش دهنده و زیباست. وقتی بر روی موضوعی متمرکز می-شوی دیگر زمان در اختیار تو نیست و ساعت ها در دنیایی که در حال خلق آن هستی سفر می کنی، مشکلات و دغدغه های روزمره به کلی فراموش می شوند و فقط و فقط به انتهای این سفر می اندیشی که سربلند و پیروز بیرون بیایی. برای موفقیت در این رشته شناخت، علاقه، پشتکار و تمرین مهم ترین اصول هستند. من در ابتدا به دلیل مخالفت های خانواده به صورت خودآموز شروع کردم، ولی از دوران دانشجویی به صورت حرفه ای وارد این رشته شدم و زیر نظر استادم، آقای امیر خیز، طراحی سنتی را آموزش دیدم. از آن دوران به بعد، بیشتر سعی و تلاش خودم بود. در بیشتر نمایشگاه های فرش شرکت می کردم. در اصفهان ساعت های متوالی در میدان نقش جهان، عالی قاپو، مسجد شیخ لطف ا... و سایر اماکن تاریخی می نشستم و بناهای قدیمی را نگاه می کردم . مطالعه ی فراوان، عکس، تمرین و تمرین و تمرین. و به جوانان عزیز و هنر دوستان هم همین توصیه را دارم. در ابتدا اصالت و قداست این هنر را درک کنند و با شناخت و علاقه وارد این رشته شوند. مطمئنا جوانان ایرانی با ممارست و تمرین به یاری حق موفق خواهند شد و ما می توانیم نمونه هایی مثال زدنی همچون استاد فرشچیان را به جهانیان معرفی میکنیم.

نقاشی ایرانی

نقاشی ایرانی که به نقاشیهای مینیاتور گفته می شود یکی از شیوه های پیکرنگاری است که در آن اصول زیبا شناسی و طرافت به حد کمال به کار رفته و هنری اصیل و منحصر به فرد می باشد.هنرمندان ایرانی هرگز نخواستند دنیای واقعی را درنقاشی خودشان نشان دهند بلکه شکل و روح آن را در یک طرح مخصوصی ریخته و منعکس نمودند.به عبارت دیگر باید گفت که نگارگران ایرانی دنیای حجمی سه بعدی را تبدیل به دنیای دو بعدی نمودند. در این نقاشی رنگها بطور مسطح به کار می رود .بدون اینکه مدل یا قالبی در تصویر یا مناظره در نظر گرفته شود.با وجود این سوژه های پیچیده و درهم به خوبی نمایش داده می شود.مانند جنگلها که در آن تعداد زیادی اسب و فیل شرکت دارند و یا فرشتگانی که از آسمان فرود می آیند و یا دربار سلطنتی با عده زیادی درباریان و ملازمان .آنچه به نظر مسلم می آید آن است که تکنیک های نقاشی دوبعدی هیچگونه محدودیتی در کار هنرمند به وجود نیاورده است.گرچه در نقاشی دوبعدی برخی از جنبه ها حذف می گردد ،اما در نقاشی های دوره صفویه مشاهده می شود که هنرمند تقریبا همه چیز را می تواند نشان دهد اشیاء دور در بالای تصویر نشان داده می شود و اشیاء نزدیک در پایین آن .گاه اشیاء دور کوچکتر تصویر می شوند.باغها و کاخهای سلطنتی و استخرها به گونه ای نمایش داده می شوند که گویی از بالا به آنها می نگرند.شیفتگان نگارگری ایرانی غالباٌ لطافت و ریزه کاری های هنرمندان ایرانی را در رنگ آمیزی این آثار تحسین می کنند و گاه با بکاربردن دو یا سه رنگ آنچنان ترکیب زیبایی به وجود می آورند که شگفت انگیز است.گاه نگارگر از یک رنگ بیش از ده دوازده سایه به وجود می آورد .هر یک از این سایه رنگها به زیبایی تمام نقاشی می افزاید و به تنهایی هم زیبا و جالب است درست مانند آواز دسته جمعی خوانندگان اپرا که آواز فرد فرد آنها نیز لذت بخش است.به کاربردن رنگهای تند بیانگر حالت هیجان و شدت است .رنگ قرمز تند و یا آبی تند مبین عشق و دلدادگی است.ترکیب قرمز و نارنجی و بنفش و زرد نماینده احترام و ستایش یا ترس است.نمایاندن چیزهای ساده مانند شب و روز با استفاده از رنگهای تیره و درخشان امکان پذیر است.هنرمندان برای نشان دادن روز متوسل به رنگهای طلایی و آبی روشن با خورشید نورانی می شوند.مشعل و شمع وماه نماینده شب است .برخی از صحنه ها مثل برف و بوران با ذرات سفید رنگ روی تمام نقاشی نشان داده می شود .در نگارگری ایرانی به ندرت می توان نقطه مرکزی که توجه را جلب کند پیدا نمود .و از بکارگیری اصولی که در نقاشی اروپا رایج است دوری می کنند و با حذف پرسپکتیو فضایی و دوری از عمق نمایی که به وسیله حجم و سایه روشن انجام می گیرد و چیزی جز خطای چشم نیست همت گماشتند و قلمگیری را جایگزین آن کرده اند.ترکیب نقاشی هنرمندان ایرانی بگونه ای نیست که توجه بیننده را به یک نقطه جلب نماید .بلکه تابلو طوری طراحی می گردد که نگاه تماشاگر به ماوراء سوژه داستان و سایر رنگها و تصاویر کشانیده شود.مثلاً توجه بیننده به یک شاهزاده خانم و سپس به طرح و شکل تاج او و از آن به گلی در نزدیکی شاهزاده خانم و از آنجا به باغ و چمن روح افزایی که در آن جویبار هایی دل انگیز و یا کوههایی مرتفع تصویر شده است ،سیر می کند.در نگارگری ایرانی از نقش گیاهان به زیباتریت روش استفاده شده است و فرم نقاشی را به صورت مجموعه ای از شاخ و برگ بهم پیوسته و یا تصاویر و صورتهای تکراری درآمده ،این سبک تزئینی زیبا با خطهای منحنی و راست که تا بینهایت ادامه دارد در بیشتر پرده های ایرانی دیده می شود .در تمام این آثار جنبش و حیات به چشم می خورد .برگها مانند اینکه در معرض نسیم باد قرار گرفته باشند ،پرپر می زننددر نگارگری ایرانی انگشت روی لب نشانه حیرت است حال آنکه این حالت در غرب مفهوم سکوت دارد.کسی که در دستهای خود را بالای گوشهایش نگه داشته علامت نهایت احترام است.یکی دیگراز ویژگی های نگارگری ایرانی جنبه های غیر جدی و شادی آور آن می باشد .در نگارگری ایرانی شوخی و کمدی حالت زننده ندارد زیرا این هنر از طبقه اشراف مایه می گیرد و در بسیاری موارد نگارگری ایرانی یک هنر پیچیده به نظر می آید و باید گفت این ویژگی نموداری از تمدن درخشان و چندجانبه ایران زمین است.در نگارگری ایرانی جنبه تزئینی آن برای آرامش و لذت معنوی و همچنین سوژه های هیجان انگیز برای برانگیختن احساسات و شوخی و طنز و سرگرمی وجود دارد.ز جالب ترین ویژگی نگارگری ایرانی آن است که ضمن ایجاد شادی و لذت ،سرگرم کننده هم است .داستانهایی که در این تصاویر بیان می شود ،فشرده از داستان تمدنی است که آنها را به وجود آورده است.نگارگری ایرانی تاریخ ، سیاست و دین را یکجا ارائه می دهد و داستان روح وجسم را با هم بازگو می نماید.همچنین این تصاویر دل انگیز مارا به درون کاخ های با شکوه هدایت کرده و پاره ای از آداب و رسوم و جشنهای ایران باستان را نشان می دهد. گاه موضوعاتی که در شعر آمده الهام بخش معدودی از کارهای هنری شده است. شاهنامه فردوسی ،دیوان حافظ ،خیام ،مولوی ،نظامی گنجوی الگوی خوبی برای نقش آفرینی هنرمندان بوده است.

نگارگری در ایران باستان

معمولا در کتابهای تاریخ هنر مطلب را از نقاشی های دوران غارنشینی انسان آغاز می نمایند .در کشور ایران تا سالهای اخیر چنین نقاشهایی شناخته نشده بود و به هنگام مطالعه نقاشی در دوران های پیش از تاریخ به توضیح نقوشی که برروی سفالهای بدون لعاب و لعابدار بکار رفته بود اکتفا می شد.بر اثر کاوشهای باستان شناسی در سالهای اخیر و پیدا شدن نقاشیهای انسانهای غارنشین در کوهستانهای لرستان ,اکنون می توان این فصل را با اشاره بدین نمونه ها آغاز کرد.هرچند نمونه های این هنر که به وسیله مردمان ساکن در غارهای لرستان بردیوارهای محل سکونت ایشان بکار رفته ,از نظر قدمت و تکامل به پای نقوش غارهایی چون لاسکو Lascaox در فرانسه و آلتامیرا Altamira در اسپانیا نمی رسد , ولی از نظر مطالعه روحیه ای که در تصویر کردن آن به کار رفته ,میان آنها و نقوش فوق روابطی نزدیک می توان یافت .همانگونه که در آثار غارهای پیش از تاریخ اروپا بیشتر نقوش براساس اعتقادات جادویی و آثار سحرانگیز به وجود آمده ,به همان گونه نقاشیهای غارهای لرستان را نیز می توان متعلق به جهانی مشابه که در آن نظر انسان به سوی افق های مرموز متوجه بوده است ,دانست.نقوش غارهای لرستان از نظر تاریخی و تداوم کاملاً با هنر نقاشی ایران تا روزگار ما پیوستگی دارد .در نقوش این غارها بیشتر به صحنه های رزم و شکار و تصویر حیوانات گوناگون به ویژه گوزن ,آهو ,کل توجه شده است و خواسته اند در این تصاویر پیروزی صاحب تصویر را بردشمن یا به هنگام شکار مجسم نمایند.پس از این نقوش نقاشیهایی که بردیوارهای ساختمان های یافت شده در تپه ملیان فارس بکار رفته است درخور اهمیت فراوان است این تصاویر که با رنگهای اخرایی و گل ماشی و سیاه منقوش گردیده و به وسیله آقای ویلیام سمنر (William Samner) کشف شده به پنج هزار سال پیش تعلق دارد و ازجمله کهنترین نقاشیهای دیواری در ایران به شمار می رود .این تصاویر بیشتر از نقوش هندسی تشکیل شده است.یافتن این نمونه ها و نقاشیهای غارهای یاد شده نوید می دهد که ممکن است در آینده آثار مهمتری از نمونه های این هنر مکشوف گردد و برتاریخ نقاشی ایران در زمانهای مهن روشنایئهای تازه بیفکند.علاوه بر نقاشی غارها در نقاطی باستانی مانند شوش ,تپه سیلک ,چشمه علی , تل باکون ,در همین ادوار آثار مصور بسیار بدست آمده که نمایشگر رشد هنرهای تصویری در ایران باستان می باشد به ویژه در این زمانها به نقش حیوانات توجه زیادی شده و بنیان هنر حیوان سازی که دورانهای بعدی ایران که شهرت جهانی دارد در همین ادوار ریخته شده است .که از میان هزاران نمونه برجسته می توان به نقش بزکوهی با شاخهای بسیار زیبا که برروی ساغرهای سفالین شوش منقوش گردیده , اشاره کرد.در تمام این تصاویر توجه بسیار به نمایش دنیای درونی نقش معطوف گردیده به گونه ای که با کمترین اندازه ممکن خط و رنگ و سطح ,عمیقترین مسائل مربوط به کیفیت ساختمانی موجود و برخوردار با دنیای خارج نمایش شده است – هنرهای تصویری ایران در تمام طول تاریخ این ویژگی را حفظ کرده است.در اواخر هزاره دوم پیش از میلاد ,سیلک یکی از مراکز مهم هنری ایران به شمار می رفته است پاره ای از نقوش و انسان و اسب که گاه بصورت بالدار طراحی شده و از این دوران بجای مانده است در زمره پخته ترین آثار منقوش به شمار می رود.زیرا در این نقشها تمام ویژگی اسبهایی که در حدود دو هزار و پانصد سال پس از آن در طرح اسب در نگارگری ایرانی به چشم می خوردهنگامی که از هنر نقاشی این دورانها سخن به میان می آید باید در نظر داشت که بطور کلی هنر نقاشی پیش از آنکه برروی پارچه و مقوا و کاغذ بکار رود از هزاران سال پیش از آن برروی دیوار کاخها و یا معابد و یا بصورت کاشی های تزئینی و بررو.ی مصالح دیگری چون چوب و یا سفال و حتی برروی قطعات سنگ و فلز و غیره مرسوم بوده است.از این رو زمانیکه بر مثال از کاشیهای منقوش تخت جمشید سخن به میان می آید باید به خاطر داشت که برروی این کاشیها پیش از آنکه آنها را بدست آتش بسپارند تا پخته گردد درست مانند نقاشی برروی کاغذ و پرده بوسیله قلم مو و رنگهای مختلف همه مقدماتی که در دیگر نقاشیها مرسوم است معمول می گردد و تنها تمایزی که این آثار دارند آنکه در ترکیب رنگهای آنها از نظر شیمیایی ملاحظاتی به عمل آمده است که مواد بکاررفته در آنها به هنگام گداختن در کوزه زایل نگردد و پس از پختن جلادار شوند.

پیدایش هنر تصویری عصر هخامنشیان

در عصر باشکوه تمون شاهنشاهی هخامنشی تزئین کاخها و پرستشگاهها بوسیله نقاشی برروی اندود گچ و یا بوسیله کاشیهای رنگارنگ رواح فوق العاده ای داشت و نمونه های متعدد این آثار در ساختمانهای مربوط به آن دوره بدست آمده .با آنکه این آثار بیشتر بصورت نقش برجسته رنگی پدیدار گشته ولی تمام ویژگیهای یک نقاشی دیواری در آنها بکار رفته است .نمایش چنین لباسها و تزئینات پارچه بقدری خوب انجام گرفته که از روی این نقوش می توان حتی جنس پارچه ای که پوشش سربازان را تشکیل می دهد تشخیص داد.در نقوش دیگر این ساختمانها و آنچه در کاشیهای رنگارنگ تخت جمشید بدست آمده تصویر فروهر FARARAHR و حیوانات افسانه ای و حاشیه شیرها قابل توجه است. پاره ای از این تزئینات دیواری کاملاً بصورت نقاشی و بدون برجستگی ساخته شده است از سوی دیگر در اثر کاوش های باستان شناسی که در پاسارگاد و تخت جمشید انجام گرفته قطعات متعددی نقاشی دیواری برروی گچ بدست آمده که از نظر مطالعه حائز اهمیت است .تعدادی از این آثار در ساختمان معروف به خزانه تخت جمشید یافت شده و معلوم می دارد که بالا و اطراف درهای ورودی با حاشیه گلهای شانزده پر به رنگهای آبی و سفید وقرمز مزین بوده و همچنین ساقه های ستونهای چوبین این قسمت از گچ اندود بوده که روی آنرا با مارپیچها و نقوش زیبای دیگری به رنگهای گوناگون تزئین نموده اند در حفاریهای پاسارگاد نیز تزئینات مشابهی متعلق به ستونهای کاخ یافت شده است .پیدا شدن این آثار نشان می دهد که سنت هنر نقاشی تصویرهای گوناگون آن هرگز در ایران متروک نبوده ولی در هر دوره و عصری بگونه ای خاص تجلی کرده است.از دوران شاهنشاهی اشکانی نقاشیهای دیواری گوناگونی شناخته شده که بخش مهمی از آنها در خارج از مرزهای کنونی کشور ایران قرار دارد.بخش مهمی از آن در دورا اروپوس Dura Europos واقع در قسمتهای شمالی رود فرات یافت شده است . یکی از این نقاشیهای صحنه شکار حیوانات را مجسم می سازد .حالت سوارکار و حیوانات و شیوه طراحی این اثر بی درنگ ما رابه یاد مینیاتورهای ایرانی می اندازد .از عصر اشکانیان در آشور نیز نقوش متعددی بدست آمده که برای شناخت هنر نگارگری این عصر قابل توجه است.آنچه تاکنون از نقاشیهای این دوران در داخل مرزهای کنونی کشور شناخته شده ,آثار با ارزشی است که برروی دیوارها و طاقهای معابد و کاخهای کوه خواجه در سیستان پدیدار گشته است .یا اینکه این آثار از گذشت زمان آسیبهای زیادی دیده ولی با این همه هنوز در شمار مهمترین اسناد برای شناختن نقاشی ایرانی محسوب می گردد. این نقوش دارای تنوع زیاد است و در آن از طرحها ساده گرفته تا تصویر گیاه و حیوان و انسان به چشم می خورد.دریکی از این نگارها تصویر پادشاه و ملکه نموده شده است وهمچنانکه می دانیم در هنر رسمی عصر هخامنشیان تصویر بانوان کمتر به چشم می خورد .در اینجا حالت اندامها و ظرافتی که در نمودن اندام ملکه بکار رفته و طراحی چهره ها بحالت سه رخ کاملاً نسبت به هنرهای تصویری دورانهای پیش از خود تازگی دارد.در هنر تصویری دوره هخامنشیان تمامی چهر ها از نیمرخ نشان داده می شد . همچنین تناسب و زیبایی رنگها دراین نقاشی قابل ملاحظه است .طرز بکاربردن رنگها در این آثار همان است که در نقاشیهای دورانهای پیش مشاهده نمودیم که عبارت است از "بکاربردن رنگها بدون سایه روشن و بصورت مسطح" که از ویژگیهای هنر نگارگری ایرانی در غالب دوران تاریخی خود می باشد و همان سنتی است که در دوران ساسانیان نیز ادامه یافت و در نگاره های ایرانی آغاز عصر اسلامی از آن پیروی شده و به شیوه بسیار زیبایی در مینیاتورها و نقاشیها ی دوره های بعد انعکاس یافته است .این عامل که در مینیاتورهای ایرانی قلم گیری شناخته شده است بطور عموم در بیشتر شیوه هایی که از بکاربردن سایه روشن پرهیز می کنند مشاهده می شود.در صحنه های دیگر نقاشیهای کوه تصاویر گوناگونی از جمله نقش رب النوع و نوازنده , سوارکار و طرحهای مختلف دیگر مشاهده می شود که هرکدام از آنها در حد خود دارای ارزش هنری فراوان می باشد.آنچه در برسی و پژوهش های نگاره های دوران اشکانیان برای تاریخ هنر ایرانی دارای اهمیت است طرحها و شیوه های خاص هنری ایرانی است که پایه آن در روزگاران پیشتر ریخته شده و در این عصر شکل گرفته است.بسیاری از نقوش خاص ایرانی از جمله بکاربردن حاشیه های تزئینی ,گره سازی , طرحهای هندسی ,نقش مخلچه ,گل نیلوفر ,برگ کنگر و بسیاری از طرحهای گوناگون دیگراست

نقاشی ایرانی در دوران شاهنشاهی ساسانی

در این عصر هنر نگارگری ایران وارد مرحله تازه ای از تکامل می گردد .بطور کلی هنر تصویری ایران با توجه به نمودهای گوناگون آن می توان به دو شعبه اصلی تقسیم کرد. یکی شعبه غربی که ارتیاط کم وبیش با هنر بیزانس یعنی روم شرقی دارد ودر حالیکه از آن هنر متأثر بوده در آن تأثیر متقابل نیز داشته است .دیگر شعبه هنری بخش های شرقی ایران که از زمانهای دور دست در این رواج داشته است و تقریباً بدون اینکه وقفه ای در آن ایجاد شود در طی قرون متمادی با تجلیات متنوع ادامه یافته است .و این همان هنری است که بعدها با تأثیرپذیری هائی از هنرهای تصویری خاور دور در دورانهای بعدی مکتب مینیاتور ایرانی و خاصه شیوه هرات را بوجود آورده است.مکتب نقاشی ایران با نام مانی نقاش ،هنرمندی که اینهمه داستان و روایت از چیره دستی او حکایت می کند درآمیخته است .اوراق مزین به نقاشی که در قرن حاضر در تورفان چین بدست آمده است و اهل فن آنها را به مکتب نقاشی مانوی نسبت می دهند مؤید این نکته است که نسبت نقاشی متداول میان مانویان احتمالاً دنبال همان شیوه ای است که بنیانگذاران این طریقه در بین پیروان خود رواج داده است .ضمناً روایات گوناگون که برحسب آنها کتاب مصور وی بنام ارتنگ یا ارژنگ معجزه دین وی بشمار می رفته مطلب بالا را تأیید می نماید.با آنکه بعضی از پزوهندگان (از جمله شادروان بهروز) کتاب فوق را به مهر یا میترا نسبت می دهند با اینهمه توجه به یک نکته اساسی لازم بنظر می رسد و آن انعکاس فوق العاده این شخصیت بعنوان یک نقاش چیره دست در موارد متعدد و بیشمار در ادبیات فارسی است چنانکه در اشعار مختلفی از فردوسی و حافظ و در تاریخ حبیب رالسیر و بسیاری کتابهای دیگر از این هنرمند نامدار ایرانی بعنوان صورتگری بی دلیل یاد شده است .



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : شنبه 27 ارديبهشت 1393برچسب:پتينه کاري،پارکت،سقف کاذب،مجسمه سازي،پتينه کارهاي زيبا، سقف کاذب هاي زيبا، پارکت هاي زيبا،مجسمه هاي زيبا، پتينه کاري ساختمان، پتينه کاري منازل،پتينه کاري ادارات،پتينه کاري موسسه سات،پتينه کاري ساختمانهاي تجاري، پتينه ارزان، پتينه گران، پتينه مناسب، پتينه کاري با عکس، سقف کاذب با عکس، پارکت با عکس ، مجسمه همراه عکس،آموزش پتينه کاري، توضيحات پتينه کاري، پارکت هاي مناسب، پارکت ساختمان، پارکت منزل، پارکت موسسه ، پارکت ساختمان تجاري، پارکت ادارات، سقف کاذب منازل، سقف کاذب ادارات، سقف کاذب ساختمان تجاري، خدمات رنگ ، بهترين رنگ ها، خوش رنگ ترين رنگ ها، با کيفيت ترين رنگ ها،عکس پتينه کاري، رنگ دلگشا، پارکت دلگشا، پتينه دلگشا، سقف کاذب دلگشا، مجسمه سازي دلگشا،لوازم نقاشی،نقاشی سیاه قلم، نقاشی رنگ روغن، نقاشی های معروف، نقاشی پرندگان، نقاشی بچه ها،نگارگری،مینیاتور،تاریخچه مینیاتور،هنر،هنر نگارگری،گرانترین نقاشی ها،مینیاتورسازی،هنرمینیاتور , | 4:15 | نویسنده : آقای سعید اکبرزاده |